سلام, امیدوارم که خوب باشید
هانی هستم، میخوام بهتون از عجیب ترین روز های زندگیم که شادی و غم رو با هم تحربه کردم بگم.
تابستون 95 بود که مدتی انگشت سوم پای چپ ام درد میکرد و خیلی کم ورم کرده بود بعد از ٣-۴ روز هر کاری کردم دردش خوب نشد
رفتم دکتر عمومی که تشخیص دادن کفش پام رو زده ولی از اصرار زیاد خودم رفتم پیش متخصص ارتوپد تشخیص اولش این بود که احتمالا پام یا در رفته یا شکسته
رفتم عکس گرفتم که دکتر مشکوک شد و گفت یک توده ی خوش خیم هست که با لیزر حل میشه اگه خودت دوست داشته باشی برش داری
برام MRI نوشت بعد از انجام MRI دقیقا ٣ روز قبل از تولدم ٢۴/۶/١٣٩۵ جواب رو بردم پیش دکتر و بعد از خوندن جواب بدون تعارف بهم گفت که یک تومور بدخیم داری که کل انگشت پات رو گرفته و باید انگشت پات رو تا بالا کامل قطع کنیم
بعد هم با خودکار روی پام کشید که چقدر از پام رو قطع میکنن
بعدش توی تقویم دنبال روز عمل بود برام، اون لحظه حتی یک کلمه از حرف هاش رو هم نفهمیدم چون تا اون موقع حتی گچ و بخیه جای از بدنم نخورده بود وقتی که دید خیلی مات و مبهوت دارم بهش نگاه میکنم گفت زنگ بزنم مامانم بیاد براش توضیح بده
واقعا اون لحظه نمیدونستم چی کار کنم چون اصلا متوجه ی حرفای دکتر نبودم، من اون شب بعد از حرف زدن مامانم با دکتر پیش ۴ تا فوق تخصص ارتوپد دیگه رفتم و همه دکتر ها دقیقا همون حرف ها رو تکرار میکردن تا اینکه تنها دکتری که تو شیراز پرفسور تومور استخوانی بود قبول کرد من رو عمل کنه
٣/٧/١٣٩۵ رفتم اتاق عمل برای اولین بار برای عمل نمونه برداری به خواست خودم از مچ بی حس شدم چون شب قبل از عمل ام رفتم فیلم اتاق عمل رو دیدم که چجور جای هست و تا مقدار زیادی ترسم از بین رفت بعد از عمل یک ماه بعد جواب پاتولوژی اومد که نباید قطع بشه انگشت چون تومور خوش خیم هست
٣ بار دیگه مورد ازمایش قرار گرفت و در اخر گفتن تومور، تومور خوش خیم با عملکرد بدخیم هست و باید قطع باشه هرچه سریع تر.
ادامه ی درمانم رو تهران انجام دادم ١۴/١٠/٩۵ دوباره عمل شدم و تومور رو کاملا تخلیه کردن خیلی خوشحال بودم که تنوستم شکست اش بدم ولی در کمال ناباوری اردیبهشت ٩۶ دوباره اود کرد و این سری که دکتر رفتم گفتن باید قطع کنم من برای از دست ندادن تکه ای از جونم هر کسی هر کار گفت انجام دادم
١ماه خام خوار متلعق بودم، اکسیژن درمانی میکردم و خوش حال هستم که همه ی تلاش خودم رو کردم و واقعا جنگیدم ولی تومور پام رو گرفته بود
٣/۵/٩۶ دوباره عمل شدم و این بار قطع کردن بعد از قطع خیلی اسرار داشتم.